اعصابه خرابه

یک : به قصد تمرین زبان انگریزی ، در حال خواندن کیمیاگر کوئلو ام.

دویم: این ورزشگاه انقلاب جای باحالی است. عینهو پاتایاست. مامان پری قدغن کرده تنهایی رفتنم را.

سیم: صبحها که به سمت محل کارم درست در خلاف جهت ترافیک میرانم ،‌ نزول از چهارچوب ادبم از "اوهوی چوپون" شروع میشود و با "اوهوی گوسفند" ادامه میابد و اواخر راه به " فلان جای خواهر و مادر " راننده جهت مخالف - که این حق را برای خودش محفوظ انگاشته که در مسدود بودن راهش دسته خر را کج کند و پای صاب مرده اش را روی گاز بگذارد و و صاف توی شکم من بیاید و تازه هی سو بالا هم بدهد که یعنی اوهوی برو کنار کور - ختم میشود.

بگذار یک لندرور بخرم شکر بخوری بیایی اینور.

0 نظرات:

ارسال یک نظر