آرامش

و پري کلي خوش گذراند و کلي تجربه کسب کرد در ديدن صدفي که ميخزيد و ستاره دريايي که وقتي چپه اش ميکردي خودش را به مردن ميزد و بعد يواشکي راسته ميشد و زير ماسه ها ميرفت و وقتي توي بطري مي انداختيش دست و پايش ميافتاد!

يا ديدن دولفينهاي جزيره هنگام ، هنگامي که کنار قايق شنا ميکنند.

يا گذر در غارهاي "خربس" و جنگل" حرا".

و به ماه هم خوش گذشت در نديدن پوست خربزه در کنار ساحل ، در عدم رانندگي در بين آدمهاي زبان نفهم ساروي زبان. در نديدن نسوان "دماغ دراز سياه پوش" و "مردان کله پخ پلنگي" پوش که به آن لحجه دعوا گونه شان چاشني خشونت را هم قاطي کنند و گير بدهند به ريخت و قيافه ات و تهديدت کنند به فلان و بهمان.

و در عوض مردم خونگرم جنوب که حتي پول چائيشان را بايد به زور بهشان بدهي و لبخندي که هميشه بر گوشه لبانشان است و در ديدن ساحل گسترده تا جايي که چشم کار ميکند بدون هيچ مانع و رادعي.

آرامش و آرامش و آرامش در ساحل آرام قشم.

تحريريه خاموش

معرفی وبلاگ تحریریه خاموش:

يادتان مي آيد كه از دختر 16 ساله اي نوشتم كه توسط سه مامور پليس مورد تجاوز قرار گرفته بود؟ شنيده ها حكايت از آن دارد كه قاضي پرونده هر سه مامور پليس را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه كرده است. ظاهراً قاضي پرونده مجاب نشده كه دخترك به زور مورد تجاوز سه مامور قرار گرفته.
و اما بشنويد از دلايل قاضي. يكي از اين سه نفر مامور مجرد بوده و چون مجرد بوده نمي توان موضوع تجاوز او به دخترک را اثبات كرد! يكي ديگر از آنها اگر چه متأهل بوده اما چون همسرش آن شب مسافرت بوده پس جرمش محرز نيست. نفر سوم را هم با چنين دلايلي تبرئه كرده اند.
اين در شرايطي است كه دخترک مدعي است تجاوز سه مأمور نيروي انتظامي در حالي اتفاق افتاده بود كه او براي نجات خودش به آنها پناه برده بوده است. خودتان قضاوت كنيد. دختري 16 ساله در شهرستان ورامين از خانه فرار مي كند و به خانه دوستش پناه مي برد. دوست هم سن و سالش بعد از صحبت فراوان دخترك را راضي مي كند كه به خانه برگردد. اما پدر و مادر دخترك از پذيرشش سر باز مي زنند. دخترك به پليس پناه مي برد و به آنها زنگ مي زند. ماموران پليس بجاي پناه دادن به دخترك تا صبح به او تجاوز مي كنند.
حالا بعد از گذشت 5 ماه قاضي پرونده هر سه متهم را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه مي كند و پرونده را به دادسراي عمومي ارجاع مي دهد. يعني چي؟ يعني اينكه دخترك با ميل خودش تن به اين كار داده است و تجاوزي در كار نبوده. در مورد اتهام آدم ربایی هم چون دخترک سوار خودروی نیروی انتظامی شده است، هر سه مامور تبرئه شده اند. به اين ترتيب براي شاكي ( دخترك 16 ساله ) ضربه شلاق بريده خواهد شد و براي هر سه مامور مذكور كه در حال حاضر به قيد وثيقه 20 ميليون توماني آزاد شده اند، جريمه نقدي بدل از 100 ضربه شلاق خواهند بريد. ديگر چيزي نمي نويسم. خفقان مي گيرم و قضاوت را به خودتان واگذار مي كنم.

اعصابه خرابه

یک : به قصد تمرین زبان انگریزی ، در حال خواندن کیمیاگر کوئلو ام.

دویم: این ورزشگاه انقلاب جای باحالی است. عینهو پاتایاست. مامان پری قدغن کرده تنهایی رفتنم را.

سیم: صبحها که به سمت محل کارم درست در خلاف جهت ترافیک میرانم ،‌ نزول از چهارچوب ادبم از "اوهوی چوپون" شروع میشود و با "اوهوی گوسفند" ادامه میابد و اواخر راه به " فلان جای خواهر و مادر " راننده جهت مخالف - که این حق را برای خودش محفوظ انگاشته که در مسدود بودن راهش دسته خر را کج کند و پای صاب مرده اش را روی گاز بگذارد و و صاف توی شکم من بیاید و تازه هی سو بالا هم بدهد که یعنی اوهوی برو کنار کور - ختم میشود.

بگذار یک لندرور بخرم شکر بخوری بیایی اینور.

اندر مدح روسپی خانه

یکم:

در راستای مطلب دیروز من باب نزول از چهار چوب ادب در گذر منزل به محل کار در پی آمد تخطی هموطنان محترم در عدم رعایت حریم ترافیک ، امروز بازه امر به معروف و نهی از منکر لسانی معطوف شد به حیطه عملی در کوبیدن تعمدی بدنه ماشین به موتور موتور سوار یابویی که در حال سبقت بود از خودروی متخلفی که خودش در حال انحراف به چپ بود در سبقت از دیگران.

دویم:

اگر گزارشات خبری این آزاده خانم مختاری را در روزنامه همشهری یک تورق اجمالی بفرمائید به این یقین خواهید رسید که اکثر قریب به اتفاق جرائم حادثه معلول و مربوط است به " کف کردن شاش " برخی از رجال و فرو کردن آلت شریفه در تهیگاه برخی نسوان به عنف.

در خبر امروز جوانکی تحصیل کرده و متمول پس از تجاوز به عنف به دخترکان دانشجو ، کلکسیونی درست کرده از گیس بریده آن گیس بریدگان. که حکما اگر نبود مذمت روسپیگری در دین مبین اسلام ، آن شاش کف کرده التیام می یافت در سبیل معقول "شهرنو" و جامعه اسلامی متبری میشد از این همه فساد.

ولی مادام که حکم اسلامی در این بلاد متجری در همین در و پاشنه همین پاشنه : تجاوز و تجاوز و تجاوز.