اگر پری نبود

اگر پری نبود ، تکه میلگرد کنار پیاده رو را برمیداشتم و بر سر سربازی - که مردانگیش را به رخ دخترکی میکشید که موهایش را در دستانش حلقه کرده بود و پیشانیش را به کاپوت ماشین میکوبید - میکوبیدم تا بمیرد و بعد به سراغ آن سرهنگی که در مرسدس سبزش چون فرعون با تبختر نشسته بود و با رضایت صحنه را مینگریست میرفتم و دمارش را در می آوردم و آنوقت اسلحه اش را روی مغز آن جندگان چادرپوش میگذاشتم و امر میکردم تا در همان وسط چهار راه ولی عصر لخت مادر زاد شوند.

و بعد چون دیگر آب از سرم گذشته بود راه می افتادم به کشتن مابقی شان تا وقتی که گلوله ای بر قلبم نشیند و مرا از این زندگی ذلت بار خلاصم کند.

آخ خ خ که اگر پری نبود.

0 نظرات:

ارسال یک نظر